عبدالله مبارز
یکی از شعارهای برجسته و تعهدات انتخاباتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری فعلی ایالات متحده امریکا این بود که مسلمانان را از آمریکا اخراج خواهد کرد. جریانهای محافظهکاران غربی در اروپا نیز در سالهای اخیر مصروف تدوین قوانین اسلام ستیزانه میباشند. این تعصب ایدیولوژیک از زمانی اوج گرفته است که غربیان اسلام را به مثابه تهدید جدی علیه نظم و تمدن «مسیحی-یهودی» غربی میدانند. این تعصب شدید علیه شهروندان مسلمان در اروپا درست به مثابهی تعصب یهود ستیزی نیمه قرن 19 میباشد.
از یهود ستیزیهای سالهای 1930 حتی مولفان، تحصیل کرده گان و اقشار اشرافی نفرت خویش را پنهان نمیکردند. اما امروزه نژاد پرستی آن زمان به حاشیه رفته و شکل دیگر بخود گرفته که به عوض آن با مسلمانان مهاجر چنین برخورد متعصبانه صورت میگیرد.
در پسافاشیزم قرن 19، «هستون استوارت چیمبرلین، هانسگانتر و آندره زیگفرید» از جمله نویسندهگان بودند که در مورد یهود ستیزی نوشتهها و رسالههای داشتند. اما درین زمان میتوان از نوشتهی رمان «میشل ولبک» بنام «تسلیم» به عنوان تعصب فرهنگی علیه مسلمانان نام برد. میشل ولبک نوشته است که فرانسه در سال 2022 به جمهوری اسلامی مبدل خواهد گردید. این نوشته توسط چهرهای فکری و سیاسی، کانال های تلویزیونی و مجلات مشهور در اروپا فضاگیر گردید.
همچنان میتوان از نوشتهی «اوریانا فالا» نام برد که وزرای مسلمانان سیاهپوست فرانسه و ایتالیا را با میمون مقایسه نموده است. نه تنها این، بلکه چنین موارد تحقیرآمیز دیگری نیز وجود دارد که نمایانگر تعصب علیه اسلام و مسلمانان بهشمار میروند. در آن زمان، یهودیها را بخاطر مناصب که در دولت داشتند «دولتی درون دولت» میدانستند. امروزه نیز در مقابل اقلیت های مسلمانان آفریقائی و عربی چنین دید دارند. هرچند این مسلمانان نسبت به جعیت که دارند، کمتر در مناصب دولتی قرار گرفته اند.
در اوایل قرن 19، فرهنگ یهود ستیزی در روزنامهها و در ضمیر نا خود آگاه ملی آنان به درد سر مبدل گشته بود. اکنون هراس شان از اختلاط در خونها، چند فرهنگ شدن و چندرگه شدن است که منجر به از دست رفتن هویت فرانسویها میگردد. در زمان فعلی «فینکل کروت» از چند فرهنگگرائی، چندرگه شدن و چند قومیتی فرانسهی شکایت کرده است. همینطور «ترایچکه» مورخ بزرگ دیگر در سال 1880 از نفوذ یهودیان به جامعه آلمان شکوه کرده بود. وی نوشته بود که یهودیان عرفهای فرهنگ آلمانی را برهم زده اند و شعارش چنین بود:” یهودیان غم ما هستند“.
گسترش اسلام هراسی در فرانسه شکل گرفته از افزایش میزان مهاجرت میباشد. این وضعیت برایشان غیر قابل قبول بوده که بنام «جابجائی بزرگ» ویا «اسلامی سازی » از آن یاد مینمایند. «اریک زیمور» در رساله خویش بنام «خود کُشی فرانسه» و سرمقالههای نشریه «فیگارو» نیز ازین نگرانی حمایت کرده است.
جنبش های راست افراطی مانند «جبهه ملی» در فرانسه، «لیگانرد» در اتالیا، «پگیدا» در آلمان امپریالیستی های فاتحانه و کشورگشائیهای استعمارگرایانه را رها نموده در عوض ژست محافظهکارتر و دفاعیتر بخود اختیار نموده اند. بدین معنی که دیگر دنبال فتح و کشورگشائی نیستند بلکه به دنبال اخراج مسلمانان مهاجر اند. استعمارگری های قرن 19 به دنبال تحقق ماموریت تمدن سازی خویش بودند؛ ولی اسلام هراسی پسا استعماری آنان را به فکر مبارزه علیه دشمن داخلی انداخته است. در گذشته به دنبال کشور گشائی و به انقیاد در آوردن دنیا بودند؛ اما امروزه به دنبال اخراج و حفاظت از نفوذ خارجی میباشد .
موج اسلامهراسی پسا فاشیسم در اروپا منجر به توافق جمعی شعارهای اسلامستیزانه از جمله «ما در جنگ علیه تروریزم هستیم» گردیده است. ممنوع قرار گرفتن حجاب 10 سال قبل در اماکن عامه، مثال روشن از توافقات قوانین اسلامستیزانه میباشد. گسترش اسلام هراسی در غرب را غربیان درد سر جدی در زمان فعلی دانسته و اسلام را تنها دشمن موجه نظم غربی میدانند.
برگرفته شده از:
مقاله « انزو تراورسو Enzo Traverso »، استاد علوم انسانی پوهنتون «کرنل» که تحت عنوان « The New Western Racism » در وبسایت «پلوتوپرس» نشر گردیده است.