
اشرف غنی و آخرین تلاشهای نافرجام
ابو صهیب حقانی
گستردگی دایرهٔ فساد و فحشاء از زمان شروع اشغال امریکا (در اواخر ۲۰۰۱) و بالخصوص پس از روی کارآمدن رژیم وحدتملی (در ۲۰۱۴) که پایهگذار آن وزیرخارجهٔ امریکا بود شاید ضرورت نباشد که بر آن، دلایل فراوان بازشمرد؛ چرا که هم اکنون آنچه عیان است چه حاجت به بیان است، قریب به اتفاق همه میدانند رسواییهای اخلاقی رژیم کابل بدتر از رسواییهای ادارهٔ آن موج زده، و روزی نیست که رسانههای صوتی و تصویری دربارهٔ این رسواییهای روزافزون و روزمره چیزی به نشر نداشته باشند، بلکه اخبار دنبالهدار رژیم آنجا به هر مخاطب جالب توجه مینماید که ختماش به یک رسوایی از سلسلسه رسواییهای رژيم منجر میشود.
اشرفغنی در یک کنفرانس مطبوعاتی در داووس – سویس بر بزرگان سیاسی طالبان (در دوحه – قطر) افتراء بست که گویا آنها در عیش و عشرت به سر میبرند؛ چیزیکه خودش و افراد منسوب و کابینهاش سالهاست در آن آن غرق اند، او در حالی به زعم پوچ و باطل خود از عیش و عشرت طالبان گفت که از معاون نخست، تا وزیر دفاع، از ارگ تا زندانها، از مکاتب تا پوهنتونها، از میادین ورزشی تا اتاقخلوتهای وکلای پارلمانی همین اکنون هر کدام دوسیههای پر حجم و بزرگ فساد اداری داشته که نه آنکه ادارهٔ ضعیف کابل از تحقیق و تحفص، و پیگیری مراحل قانونی آنهمه دوسیه عاجز است که حتی محاکم بینالمللی، و سایر موسسههای حقوق بشری جهان ضمن وحشت از گستردگی جرمهای فساد اخلاقی رژیم کابل از رسیدگی، تکمیل و طی کردن روندعادی و قانونی آن دوسیهها شرمنده و ناتوان اند.
عرب یک ضربالمثل مشهور دارد که: «المرء یقیس علی نفسه» انسان، گاهی دیگران را بر خود قیاس میکند؛ یعنی اوضاع و احوال دگران را بر خود مقایسه میکند به این معنی که اگر یک شخص خودش غرق فساد است فکر میکند همه مثل او غرق فساد اند، و جامعه و محیط را به چشم فاسد خود، فاسد فرض میکند، این مَثَل این روزها در حق اشرفغنی و کابینهاش بسیار خوب مصداق پیدا میکند و چون از بس غرق فساد بوده و محلی پاک در هیچ گوشهٔ از ادارهٔ فاسدش سراغ ندارد همه مردم و حتی حرکت عظیم و خودجوش اسلامی و ملی طالبان را هم بر خودِ فاسدش فرض میکند؛ البته باور آن، به سطح بینش و نگرش اطرافیان خارجی اشرفغنی مربوط است که آیا بعد از آنهمه مشکلات فساد وی، باز هم سخنان پریشانحال و وارخطاگونهٔ او را (که در واقعیت هیچ اساس خارجی ندارد) به چشم سند علیه طالبان دیده یا با واقعیت نگری مبتنی بر حقایق موجود، آن پریشانگوییهای اشرفغنی را نتیجهٔ فکر مریض وی در واپسین روزهای قدرت پوشالیاش تلقی خواهند کرد.
اگر قرار باشد چند دروغ اشرفغنی بتواند باز هم افکار عمومی ملتها و دولتهای غرب را بفریبد، و اگر قرار است غرب، با آنهمه اسناد مستدل و منطقی و هزاران دوسیهٔ فساد اخلاقی، روانی و اداری اشرفغنی بر وی اعتماد کند؛ باید در صداقت افرادی که ادعای حل معضل افغانستان از راه گفتگو و دیالوگ سالم سیاسی و مبتنی بر واقعیتهای روز افغانستان دارند تردید کرد، که البته گمان نمیرود استراتیژیستهای غربی بار دگر با اعتماد بر سخنان مُزوّرانهٔ اشرفغنی خود را بعدها که اثبات حقیقت شد در برابر افکار عمومی خود قرار بدهند.
طالبان خوشبختانه این روزها، از تمام ظرفیتهای گفتگو در مجال سیاسی مایه گذاشته و بر دنیای متجاوز غرب اتمام حجت کرده است که اگر واقعا در پی حل مسئله هستند بهتر است که به جای توجیه صورت مسئله، بیاید بر حقایق گردن نهاده و قبول کند که افغانستان و مبارزان آن، همانگونه که مردان سنگر و جنگ اند، هنر گفتگو و منطق را هم به درستی بلد بوده و پتانسیل ایجاد یک باور و اعتماد در کنترول اوضاع ناآرام کشور خود را داشته و به هیچ وجه در هیچ میدانی از خود نقطه ضعفی برجای نمیگذارند. انشاءالله تعالی
به امید پیروزی حق و اتحاد افکار عمومی علیه دوام اشغال.