
خانهٔ اشغال بسوزد که….
ابو صهیب حقانی
گاهی از بس در سرزمین ما غم و غصه فراوان است که انسان نمیداند از کدامش بگوید، از کدام رنج، از کدام درد و از کدام غم بنالد، از کی به کی شکایت برد، درد ملت ما را چه کسی شفا بخشد و بر زخمهای مردم مظلوم ما چه کسی مرهم بنهد، چه وقت خواهد رسید که ملت ما سرِ بیغم، بیترس، بیتشویش، بیفکر بر بالین گذاشته و کدام شب، خواب آرام را در آرامش خاطر سپری کند؟
چه وقت طفلکان ما خوابشان به مرگشان نیانجامد، و کدامین شب آخرین شب حیات ملت ما تصور نشود، اینهمه که گفتیم خانهٔ اشغال بسوزد که این روزها افغانها نه زندگی آرام دارند، نه وقت خوش، نه راحتی جان دارند نه امنیت سر و مال، همه بدبختیهای افغانها بخش اعظمشان بر میگردد به اشغال کشور که زیر چکمههای ظلم و زور اربابان قدرت و جنایتکاران بینالمللی به سرکردگی امریکاست که در کشور مظلوم ما رقم میخورد.
زمستانِ امسال افغانها بدتر از هر وقت دگر از دست تجاوزهای شبانه، بمبارانهای کورکورانه، انداختهای بیهدف، و ظلم و جنایتهای بیوقفهٔ اشغالگران و ایادی اجیرشان همانند دگر فصلهای سال با غم و اندوه، رنج و درد، خون و زخم آمیخته است، شبی از این شبهای سرد و روزی از این روزهای پر برف و باران نیست که افغانها در کمال مظلومیت از دست حملات پیهم اشغالگران و ایادی اجیر آنها، جنازه به دوش، خانه به دوش، و غم به دوش نباشند، و همهٔ این بدبختیها و عامل تمام این مصیبتها اشغال است و اشغالگران.
از کدام ولایت افغانستان یاد کنیم که در این شب و روزها تلفات نداده باشد، از کدام ولسوالی و قریه نام ببریم که زیر چکمههای ظلم اشغالگران و ایادی اجیران آنها مردمشان له و نابود نشده، به غم و فغان نیفتاده باشند، درد و آه و ناله و فریادشان تا آسمانها بلند نشده، و صدای گریه و شیون خانمها، پیرزنان و محاسنسفیدانشان تا ناکجا آباد بلند نرفته باشد؛ اما افسوس، افسوس که همانها که جای ادعا، سخنان بشردوستی و دفاع از حقوق بشریتشان گوش عالم را کر کرده و در همه جا لاف انسان دوستی و خیرخواهی بشر را سر میدهند در افغانستان اما، آنهمه ظلم و وحشت، دهشت و ترس، جنایت و ظلم را دیده باز بر چشمهای خود پلاستر زده، در گوشهای خود پنبه نهاده، بر دهانهای شان ماسک گذاشته و بر مغزهایشان فراموشی مستولی گردیده و انگار نه انگار در افغانستان چیزی به نام جرم و جنایت جنگی جریان دارد و دریغ از آنکه آنها چیزی بگویند و یا کاری بکنند.
اینهمه مصیبت در آن زمان بیشتر اوج میگیرد که اشغالگران اجیر در چنگ مبارزان ضربههای مهلک خورده و عساکر اجیر با شکست و رسوایی مواجه گردیده، و قرارگاهها و کندکها و بیسهای نظامیشان با تمام تجهیزات و داشتههای نظامی یکی پی دیگری به تصرف قهرمانان و مبارزان راه حق و آزادی در میآیند، آنجا که زورشان در برابر قدرت ایمان به صفر ضرب میشود و در برابر دیدگان جهان، خرد و ذلیل میشوند، ناگهان انتقام خود را از طفل معصوم، سیاهسر ضعیفه، و محاسنسفیدان نحیف گرفته و تمام زور خود را بر ضعیفان قوم اِعمال کرده و بر ناتوانان فشار وارد کرده و آنها را بیخانمان، بیروزگار، بیزندگی و بیچیز میسازند؛ اینجاست که باید گفت و بسیار بلند هم باید گفت که ای اشغال، خانهات خراب باد یا بسوزد که خانهٔ افغانان مظلوم را خراب و برباد کردی، و ای اشغالگر، خدا تخم تو را از روی زمین وراندازد، که افغانها را چنین بیکس و بیدفاع در هزاران درد و غم گرفتار کردهای!
جامعهٔ جهانی که ادعای غمخوری بشریت ستمدیده در سطح دنیا را دارد، مجامع بینالمللی و تمام نهادهای مسئول در دنیا به جای پس گوش انداختن عامل اصلی جنگ، و چسپیدن به شاخ و برگهای فرعی جنگ، و نادیده گرفتن عامل و ریشهٔ اصلی درخت تجاوز، باید متوجه عوامل اصلی جنگ افغانستان شده و در سطح جهانی به فریاد مظلومان افغان رسیده و صدای افغانها را به گوش تمام انسانهای آزاده برسانند که این روزها از دست امریکا و همپیمانان خونآشام آن چهها که نمیکشند و واقعا جرئت کنند و ضمن آنکه باید مبارزهٔ افغانها علیه ستمگران را حق طبعی آنها دانسته، در پی جستجوی اسباب و عوامل و ریشههای اصلی فساد، وحشت و جنایت در افغانستان را بر اساس حقایق به قضاوت نشسته و برای علاج آن، اقدامات جدی و عملی، روی دست بگیرند.
به امید روزیکه ملت ما از زیر یوغ استکبار آزاد گشته و از دست دشمنان دین و خاک خود نفس راحت بکشند.