
آیاصوفیه و حقایق تلخ تر
ابوزبیر حبیب زاده
طبقه دانشمند دموکراتان و سیکولاران به این باورند که سینه دموکراسی و سیکولاریسم بسیار فراخ است و حتی سرسخت و بیباک ترین رقیب خود را هم می تواند در خود جا دهد. اما هرگاه هزاران تن مسلمانان برای نماز جمعه در آیا صوفیه صف بستند، عنوان یکی از نوشته های سیکولاران این بود که : نماز جمعه در آیا صوفیه؛ آیا سیکولاریسم در ترکیه ختم می شود؟
بلی، هنگامه و غوغای سیکولاران بیانگر اینست که بر عکس خوشباوری آنها، بنیادهای سیکولاریسم خیلی سست و ناتوان است، و گویا اگر دو سه چنین رویدادهای جزوی دیگری رخ دهد، جنازه سیکولاریسم از کشور مسلمان نشین ترکیه برداشته می شود. آیا در حقیقت چنین است؟
اما این شاید حال سیکولاریسم در کشورهای اسلامی باشد. زیرا ما در هندوستان می بینیم که مسجد تاریخی بابری از سوی هزاران هندوهای افراطی شهید می شود و سپس به فرمان دیوان عالی هند و به دست نخست وزیر آن کشور، در محل آن مسجد، بنیاد معبد هندوها به نام «راما» گذاشته می شود، اما به سیکولاریسم هیچ گزندی نمی رسد و هر طرف خیریت است.
پس بر می گردیم به آیا صوفیه؛ آیا صوفیه پس از فتح قسطنطنیه (استانبول کنونی) به دست لشکر اسلام، از سوی سلطان محمد فاتح به پول شخصیاش خریداری و به مسجد تبدیل شد و تا ۴۸۱ سال محل عبادتگذاری مسلمانان بود. اما در ۱۹۳۵ میلادی، کمال اتاترک، برای بنیانگذاری سیکولاریسم در ترکیه این مسجد را به موزیم تغییر داد و گویا با از بین بردن نام و نشان مسجد و یا یکی از یادگاریهای عمده خلافت عثمانی، سیکولاریسم را در ترکیه آبیاری کرد. از همینست که امروز با تبدیل شدن دوباره آیا صوفیه به مسجد، ایوان سیکولاریسم به لرزه درآمده است.
نقد و ایراد بزرگ سیکولاران جهان، جامعه غربی و به اصطلاح بعضی مسلمانان مدرن و میانهرو بر این اقدام ترکیهای که در تلاش بازیابی شناخت و هویت دینی خود است، اینست که؛ آیا صوفیه پیش از مسجد، کلیسای مسیحیانِ بیزانس (بازنطینیها) ، رومیها و یونانیها بود، و آن هم برای بیش از ۹ قرن. پس با دوباره مسجد شدن آن، آتش خصومت و خشونتهای مذهبی شعلهور می گردد.
بلی، این واقعیت است که آیا صوفیه از ۵۳۷ تا ۱۴۵۳ میلادی یعنی ۹۱۶ سال در چهار دورههای مختلف معبد مسیحیان بود. اما این هم واقعیت است و اسناد موجود در آرشیف ملی ترکیه در انقره شاهد است که سلطان محمد فاتح آیا صوفیه را به رضا و رغبت از نزد راهبان کلیسای ارتودکس شرقی به سرمایه شخصیاش خرید و برای مسجد وقف نمود. زیرا مسلمانان، که تازه داخل قسطنطنیه شده بودند، محل دیگری برای عبادت نداشتند.
مورخین مینویسند : سلطان فاتح به حیث حاکم نه، بلکه به حیث یک فرد عادی و با پول شخصیاش پیش شد و پیشنهاد خریداری آیا صوفیه را داد، که از سوی اراکین کلیسا پذیرفته شد.
مهم اینست که امروز هم خرید و فروش کلیساها در نزد مسیحیان چندان باکی ندارد و درین سالها نیز صدها کلیسا در کشورهای پیشرفته اروپایی به فروش رسیده است، که سپس به اساس گزارش تلویزیون الجزیره؛ «به هوتل ها و فروشگاه ها حتی بعضی آن ها به فارم های خنزیرها و طویله های اسپ ها تبدیل شده است». چنانکه رئیس اداره نظم و حفاظت کلیساهای دنمارک می گوید : هرگاه مردم برای عبادت نیایند، بهتر است که این کلیساها به فارم های خنزیرها و طویله های اسپ ها تبدیل شود. همچنان شماری از کلیساها از سوی مسلمانان خریداری و به مساجد تغییر داده شده است. البته؛ در بعضی موارد از فروش کلیساها به مسلمانان خودداری می شود. چنانکه اداره نظم و حفاظت کلیساهای دنمارک در اعلانات خود در مورد فروش ۱۰ کلیسا، قید «نان فار مسلمز» را اضافه کرده، یعنی مسلمان ها این کلیساها را خریده نمی توانند (زیرا آن ها این کلیساها را به مساجد تبدیل می کنند).
کلیسای تاریخی فرانسه به نام St Jules Catholic نیز به تاریخ ۲۲ جنوری امسال به لیلام عرضه شد. خریدار مکلف می باشد در جای دیگری که مردم نیاز به معبد داشته باشند، کلیسای به این نام می سازد. فلپ رویاک، مراقبت کننده فروش این کلیسا می گوید : قیمت ابتدایی این کلیسا ۵ هزار یورو تعیین شده. این کلیسا در ۱۸۹۰-۱۸۹۲م ساخته شده بود.
این حقیقت را هم نمیتوان نادیده گرفت که در قسطنطنیه بر علاوه از آیاصوفیه کلیساهای دیگری هم بودند، اما مسلمانان تنها آیاصوفیه را به مسجد تبدیل کردند، زیرا این مرکز جنگی صلیبیها هم بود و تمامی شوراها و مشورههای حربی آنها در برابر مسلمانان در آیاصوفیه دائر می شد و برنامه های جنگی شان از همینجا شکل می گرفت.
در حالیکه برخورد مسیحیان با مسلمانان در زمان بازپسگیری اندلس (اسپانیای کنونی) کاملا دگرگون بود. آنها در قرن سیزدهم میلادی زمانیکه مسلمانان را از اندلس اخراج کردند، مسجد تاریخی قرطبه را، که سابقه ۴۵۲ ساله داشت و در قرن دوم هجری از سوی خلیفه اموی امیر عبدالرحمن اول، کار اعمار آن آغاز شده بود و در ۲۰۳ سال تکمیل شد و آن زمان از بزرگ ترین مساجد جهان بود، به کلیسا تبدیل کردند.
جاستین کروزن، استاد فرهنگ مادی مسیحیت در پوهنتون برگن، نروژ در کتاب خود «از مساجد به کلیساها» (Mosques to Cathedral) نوشته است که در زمان اخراج مسلمانان از اسپانیا، سه هزار مساجد به کلیساها تبدیل کرده شد و خانهها و دارایی مسلمانان نیز به غارت برده شد.
همچنان به اساس یک تحقیق؛ ۳۲۹ مساجد و یادگاریهای دوران خلافت عثمانی در ۱۸ کشور اروپایی، که تقریبا ۱۰۰ آن در یونان بود، به کلیساها، شرابخانهها و موزیم تبدیل کرده شد.
اسپانیای امروزی خود را نماد سیکولاریسم می داند، اما امروز هم در حالی که مسجد قرطبه به مسجد-کلیسای جامع قرطبه نام گذاشته شده، مسلمانان هرگز نمی توانند در محوطه مسجد قرطبه نماز بخوانند، هرچه مسیحیان کاتولیک نه تنها اجازه دارند که دران جا عبادت کنند، بلکه کنترول آن مسجد-کلیسا نیز به دست کلیسای کاتولیک است.
این دوگانگی سیکولاران یقینا تعجبآور است که پایه های سیکولاریسم در ترکیه با محض مسجد شدن آیاصوفیه، لرزان و لغزان می شود، اما با سپردن مسجد قرطبه به کلیسای کاتولیک، سیکولاریسم در اسپانیا باز هم کاملا مامون و مصئون می ماند. در حالیکه به گفته «میراث جهانی یونسکو» (UNESCO World Heritage Centre) مسجد قرطبه؛ «سند حضور اسلام در اروپا است».
کسانیکه درین اواخر به دیدن مسجد قرطبه به جنوب اسپانیا رفتهاند، با اندوه و تاثر میگویند که چهره واقعی مسجد کاملا تغییر داده شده و نشانههای از مسجد بودن آن را به مشکل میتوان پیدا کرد. حالا از مسجد قرطبه تنها نام باقی مانده است، بلکه نام آن هم دست خورده است.
آنانیکه از موزیم ساختن آیاصوفیه دفاع دارند، استدلال می کنند که کمال اتاترک، مسجد آیا صوفیه را به فشار کسی به موزیم تبدیل نکرده، بلکه چون مصارف مالی آن بسیار گزاف بود، اتاترک مسجد را به موزیم تبدیل کرد، تا از لحاظ مصارف خودکفا شود. آیا این عذر لنگ، مرادف عذر بد بدتر از گناه نیست؟
و بعضیهای دیگر به این باورند که چون دران زمان نیاز به همبستگی استراتژیک میان ترکیه، یونان و بلغاریا پیش شده بود، و پیششرط یونان برای این همبستگی، که بعدا در سال ۱۹۵۳ میلادی به شکل «پیمان بالکان» تحقق یافت، این بود که باید حیثیت مسجد بودن آیاصوفیه ختم شود. بنا برین اتاترک از روی این مصلحت، مسجد آیاصوفیه را به موزیم تبدیل کرد.
از دلیل فوق، بر علاوه از اینکه دانسته میشود این اقدام اتاترک به فشار مسیحیان بوده، سوال دیگری هم پیدا میشود که ؛ پس آن صد مسجد و یادگاریهای مسلمانان را که یونانیها به کلیساها وغیره تبدیل کردند، سرنوشت آنها چه شد؟