
عبدالغفار سربڼ
مدتهافكر ميكردم كه بازي هاي جهاني ومنطقوي به خصوص ميان ناتو وامريكا از يك طرف وديگران ازجانب ديگر آنقدر حالات مملكت مارا پيچيده ساخته كه أصلا تدبر وتفكر براي بيرون رفت از كشمكش وكشتار چل ساله بيهوده بوده و تلاش هاي كاركشته ترين ماهران بحرانها وجنگها به ناكامي حتمي خواهد انجاميد .هرباري كه افغانها قصد مذاكره با همديگر را إبراز ميدارند ناتو وأمريكا گاه جنازه گاه عروسي گاه نماز جمعه گاه شفا خانه وَيَا هر نوع تجمع مردم بي سلاح را وياهم رهبران مقاومت مسلح را با طياره بي راننده بمباران مي كنند ،در هردو طرف خط نام نهاد.
لفظ صلح به مثل يك بازيچه دست به دست مي شود . سياست ادامه بحران وجنگ هاي نيابتي ودوامدار هدف و قوه اي محركه نظام حاكم بر كشورهاي متجاوز وجنگ طلب ميباشد نه صلح. سود جنگ انداختن وجنگاندن بيشتر ازصلح است.چنانچه جنگاندن مرغ وسگ وبه خصوص ادم سرگرمي پردرامد شده است.
به هر حال درين اواخركه سروصداي حل بحران بلند است وائتلاف ٤٩ كشور وناتو در سدد جاخالي كردن وانخلاي أفغانستان هستند قيل وقال مطبوعاتي نيز به أوج رسيده است اواز صلح از حنجره اي جنگجوترين سرداران و سردمداران ناتو وشركا به گوش ميرسد، اتفاقاً فكري به ذهنم خطور كرد كه علت اصلي جنگ ومبرمترين خواسته مردم در ظرف ٤٠ سال گذشته چه بوده؟
پاسخ خيلي ساده وروشن بود با مراجعه به تاريخ بحران در كشور ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مداخله، بعد اشغال روس، باز مداخله چندجانبه،بارديگراشغال امريكاوناتو شروع ودليل اصلي ناارامي هاي چهل سله است وادامه دارد . اين شد علت.
مقاومت مسلح إظهار نمود ه كه صلح تا به قطع اشغال عملي نيست وهر لحظه شكننده است براي رسيدن به صلح وثبات رفع قطعي اشغال واجب ولازم است وقتي علت برداشته شود جاي براي منازعه وكشمكش نميماند وافغانها بدون حاميان مالي ونظامي وسياسي مجبور به اشتي با يكديگر خواهند شد .مقاومت مسلح مي گويد يك جناح مزدور در حاكميتِ تحت الحمايت ناتو وامريكابراي نگهداشت قدرت غصب شده ،مردم بيگناه را همدستِ اشغالگران به توب وبم ميكشد نسل كشي به أوج رسيده ما مجبوريم از مردم بيسلاح دفاع كنيم.
ماباكدام جناح اين معجونِ مركبِ بد بؤ متشكل از رشوه خواران غرب زده و جمعيتي وشوراي نظار وشعله اي وخلقي وپرچمي وسازايي وأفغان ملتي وغيره أشتي كنيم اگر با هريك از ايشان عهد ببنديم عهد شكني حرفه اول ايشان است قطع نظر ازاينكه يكي أشتي را قبول خواهدداشت ديگرش به سر ما ومردم ما خواهد كوفت.
اگر اين جنگجويان صلح طلب در ادعاي خود صادق اند براي نتيجه گيري مثبت از تلاشهاي صلح وثبات ،همه بأهم خود را از قيد بيگانه ازاد ساخته يكدست ويك صدا اتش باري بر مردم خودرا ببندند واز خدمت به كسانيكه جنگ را به اين سر زمين أورده اند سرباز زنند.
انگاه همه بأهم با طرف اصلي جنگ يعني أمريكا و شركا (ناتو و ٤٩ مملكت جمع پاكستان به حيث متحد درجه اول ائتلاف ) مذاكره را در مورد يك جدول زماني خروج انها اغاز نمايند .و انهاي كه لشكر كشي كرده اند به لشكر كشي اشغالگرانه خاتمه دهند.
لشكركشي غارتگرانه را مي توان با نام هاي عوام فريبانه اي زيبا مثل استعمار و پايان دادن به عقب مانده گي ومدني سازي ودموكراسي ومردم سالاري وكمك انتر ناسيوناليستي ودولت سازي وجنگ عليه ترور ودهشت افگني وغيره مزين ساخت ولي ماهيت ان و عواقب وحشتناك ان پوشيده نميماند.
نكته بسيار مهم اينست كه هر كه در كشور اشتي ميخواهد اولين كار رهايي زندانيانِ بيگناه طالبان است به حيث گام نخستين حسن نيت و دوم لغو فوري پيمان وقرار داد به اصطلاح همكاري استراتيژيك ميان امريكا و اداره كابل در غير ان تبليغات دروغين صلح طلبي و اشتي ملي جز عوام فريبي چيز ديگري نيست.
پس صلح يا دفع وترد اشغال ،كدام أولي تر است ومبرمتر وحقيقيتر.
هر ادم منطقي ميداند كه تا استقلال به كشور بر نگردد اشتي خيال بيش نيست.
وقتي اختيار تمام امور در دست فرمانده نظامي ناتو و سفارت امريكا باشد تصميم كساني راكه در زير چترِ ناتو قراردارند چي ملكي وبيطرف وچه نظامي و دولتي و با طرف خود ني بلكه مهمانان ناتو بگيرند هر فيصله اين زير دستان وابسته به ان زبر دستان بيگانه مربوط ومنوط است.
پس اول بايد مسأله خروج نيروهاي اشغالگر حل شود باز كار اشتي به حوصله بدون حضور و نفوذ بيگانگان پيش برده شود و تا وقتي به يك فيصله نه رسيده اند مذاكره ومفاهمه را ترك نه كنند.
استقلال اوليتر وصلح دومي و نتيجه منطقي اولي زيرا سبب جنگ يعني تحميل اراده خارجي ديگر وجود ندارد.
عده اي ميترسند كه خروج خارجيها سبب إيجاد خلاي قدرت خواهد گشت . أولاً اين منتفي است زيرا اين خلا را مقاومت مسلح ميتواند پر كند
شايد اين عده خلا را با خلع قدرت عِوَض گرفته اند.
البته غاصبان قدرت از حاكميت حتماً خلع خواهند شد زيرا اشغالگران تا دم محشر هزينه واستطاعت پيشبرد اين جنگ را به خاطر نگهداشت حاكميت چار تا منفعت جو ندارند.
چون گرانتر ازانست كه تصور ميشد. ولي اگر باز هم تشويش خلاي قدرت را به مردم تلقين ميكنند پيشنهادِ آتي را جاي گزين تبليغات دروغين أشتي طلبي هاي ماكياولي نمايند.
١ . اگر أمريكا وشركا حقيقتاً ميترسند كه با ترك وانخلاي كشورما ،أفغانستان دوباره به جايگاه امن براي مخالفين غرب مبدل خواهد شد از بودجه أيكه براي جنگ عليه ترور سردست دارد (يك پنجم از٤٥/مليارددالر كه براي جنگ در هر سال براي مصارف جنگي افغانستان اختصاص داده شده) در اختيار ملل متحد قراردهد تا اين سازمان با كمك ان درطي كمتر از نه ماه قوتهاي ضامن وناظم صلح را براي أفغانستان از ارتشهاي ممالكي چون (اندونيزيا سربازان مسلمان هندي بنگله ديش چين قزاقستان تركيه اردن مصر )
بدون ناتو أمريكا روسيه پاكستان ايران ازبكستان
تاجكستان تشكيل داده كه عده اي انها برابر باشد با نيازمندي تأمين صلح وثبات ( متخصصين نظامي بهتر ميدانند) در افغانستان نه بيشتر از ان.
٢. سازمان ملل متحد وشوراي امنيت ان از خروج قوتهاي ائتلاف اشغالگر سرپرستي كند.
٣ . قوتهاي ضامن وناظم صلح در مناطق منازعه و غير مسكوني وهمچنان سرحدات مغربي مشرقي وجنوبي وشمالي جابجا شوند.
٤ . أمريكا وناتو تا اخراج كامل كه در يك جدول زماني پيش بيني شده تقويم يافته باشد، به ملل متحد و طرفين دعوا أعم از مقاومت مسلح وديگران كمك كند.
٥ . أمريكا وغرب وعربها با وجوه مالي به باز سازي اقتصادي أفغانستان بدون شروط كمك نمايند تا خسارات ناشئ ازاشغال هژده ساله جبران گردد.
٦ . دولت هاي ايران پاكستان ازبكستان تاجكستان روس وهند از معادله اي مذاكرات صلح در افغانستان كاملاً به دور ودر انزوا نگه داشته شود.
٧ . ايجاد اداره ايكه مقاومت مسلح در ان طرح يك دولت مركزي را بتواند در حضور وزير نگراني قوتهاي ناظر و ناظم صلح ارايه كرده ونظام اسلامي اينده را بنياد نهد.
٨ . قوتهاي ناظم صلح تا دو سال وظائف سپرده شده را به پايان برساند.
٩ . گروه هاي كه در تركيب كانديدا ن شان نماينده هاي شايسته اي تمام اقوام ساكن در كشور تبلور نه يافته باشد وهمچنان به تقسيم ناپذيري حاكميت ملي وتماميت ارضي ونام دين اسلام در كشور باور نداشته باشند و به تجزيه طلبي فرقه گرايي برتري جويي قومي ،خود بزرگ بيني شهرت داشته باشند از حق تصميم گيري ونماينده گي از مردم محروم گردند تا جريان اجماع وتوافق صدمه نه بيند.
١٠.تمامي موانع در راه ايجاد يك توافق ملي بر پايه اجماع ملي اسلامي در جهت يك حاكميت اسلامي مبتني بر فقه حنفي برداشته شود. يقينا از راه مذاكره.
١١ . اداره ايكه اين وظائف را انجام ميدهد از ان افراد رهبري مقاومت مسلح و ديگر گروه هاي سياسي تشكيل گردد كه در انتخابات اتي كانديد نه باشند بديوسيله از امكان سود جويي هاي غير عادلانه جلوگيري خواهد شد.
١٢ . تمام افرادي كه بالاي شان جرم وابستگيهاي مالي اطلاعاتي دولت هاي ايران پاكستان روسيه امريكا انگليس وناتو وعده اي كشور هاي دشمن با افغانستان ، ثابت شده باشد به حيث اخلالگر ازاشتراك در جريان اشتي و توافق ملي محروم ساخته شوند به خصوص انهايكه برنامه تجزيه وتقسيم نا مشروع قدرت وحاكميت ملي وكشور را با نامهاي فدرالي سازي پيش ميبرند وجدايي طلبي را وسيله اي تهديد غرض كسب امتيازات غير عادلانه ميسازند.
١٣ . قوتهاي مقاومت مسلح درمناطق زير اداره خويش وديگر جانب در منطقه مربوطه خود ( اگر در اختيار داشته باشند) از پيشبرد أمور اداره وامنيت تطبيق نظام اسلامي و قضا وامور روزمره سرپرستي ومديريت كرده در نزد قواي ناظم صلح ودولت توافقي ، مسوول و جوابگوي اند.
دیر زبردست تحلیل مو کری