
صبح پیروزی
منصور «سیار»
حالا؛ پس از دو دهه جنگ خانمانسوز، پیروزی یکی از طرف های جنگ آب سردی شد برای خاموش شدن آتش جنگِ که یکشمار از عزیزان را ازآغوش های گرم خانواده های شان میربود.
شیران این سرزمین یکبار دیگر گلوله های بیهوش کننده شکارچیان استعماری و استثماری را به سمت خود شان نشانه گرفته و نقاب های زیبایآنان را برداشته و چهرههای زشت شان را آشکار کردند، و تنهای چرکین آنان را دریده و همچنان لاشه های آنان را به شغال ها سپردند.
سیمرغ ها بال گشودند و با پرچم آزادی و استقلال بر فراز کوه های پامیر و هندوکش به پرواز درآمدند.
اینک، افغانستان برای رسیدن به شگوفایی و صنعتی شدن دیگر مانع جنگ و ناامنی را در مقابل ندارد و میتواند با گام های بلند به سویخودبسندگی که آرزوی تک تک افراد این سرزمین است قدم بردارد.
اما، دوره که هر کشوری یک روز تا یک هفته در سال را برایش اختصاص میدهد تا طعم شیرین آن را بار بار بچشد به کام مردم افغانستان تلخیمیکند.
فقر اقتصادی چالش بزرگتری که زلزله مانند دارایی های مردم را به خاک یکسان کرده و طوفان مانند داشته های این مردم را به فنا داده است.
درخت فقر افغانستان از چند مجرا آبیاری میگردد، از نبود برنامه های اقتصادی تا وابسته بودن به کمک های خارجی و سنگ اندازی های کشورهای خارجی همه و همه دست به دست هم دادند تا این ملت همان نیم ناناش را نیز از دست دهد.
اما، فقری که در دو سه ماه اخیر مانند برفِ از بالای کوه رها شده هر لحظه نشیب بیشتر میگیرد و بزرگتر و سریعتر به سوی مردم بیچاره منزلمیکند تا تنها چیزی که برای شان مانده است را نیز از آنان بگیرد، تنها یک علت اصلی دارد.
پول های منجمد شده افغانستان از سوی ایالات متحده امریکا تنها علت فقر جانکاه دو سه ماه اخیر است، فقر که نتیجه آن مبتلا شدن دو میلیونکودک زیر پنج سال به سوء تغذیه بوده است.
اما، چرا با آنکه دیگر کشور های جهان از جمله: روسیه، چین، پاکستان و… برای آزاد سازی پول های افغانستان صدا بلند میکنند، باز همسازمان های جهانی هیچ توجهی نمیکنند؟
چرا نهاد های بشری تنها نشر کردن آمار انسان های مبتلا شده به سوء تغذیه و شمار کشته شدهگان بر اثر این بیماری را وظیفه خود قراردادهاند؟
چه اندازه منطق دارد که بخواهیم میلیارد ها دالر از پول یک کشور را از آن ها بدزدیم و در عوض یک مقدار ناچیز را خیرات گونه به آنانبازگردانیم؟
چگونه قانونی است که بخاطر دعوای حقوقی چند تن امریکایی یک ملت را به دامان فقر میاندازد، اما به هزاران دعوای حقوقی مردم افغانستانبی توجه است.
سازمان های جهانی و نهاد های بشری هیچ وقت برای آزاد سازی پول های افغانستان کاری نمیکنند، چونکه آنان از قانون «حق با قویتراست» پیروی میکنند، قانونی که بیشتر به نام قانون جنگل مشهور است.
ایالات متحده امریکا آن قویتر است که حق با اوست و سازمان های جهانی بی توجه به وضعیت مردم بیچاره افغانستان و با نشنیده گرفتن صداهای حق طلبی دیگر کشور ها، ایالات متحده امریکا را حق به جانب دانسته و از این کشور اطاعت میکنند.
بشر فقط در جهان اخلاق و دنیای مسوولیتها میتواند آزادی و حیات درخور انسان داشته باشد، مردم فقط به عنوان آفریدهای الله متعال با همبرابرند و برابر بودن آنها به لحاظ خلیفه بودن شان در زمین است، از آنجا که این مساوات از منظر الهی و قانون های اخلاقی است، هرگاه خداو قانون های اخلاقی از حکومتداری جدا گردد، دیگر هیچ راه برای انکار بردگی و رد قانون «حق با قویتر است» و مبارزه با استعمار آزمندانهبشر وجود نخواهد داشت.