
جنگ سرد و رسانهها
ابوالیاس جهادوال
جنگ سرد که به نام تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم نیز یاد میشود، به دنبال ایجاد انواع بحران های فرهنگی _ سیاسی در جامعه، برای رسیدن به اهداف سیاسی است. هدف اصلی از این نوع تهدید، حذف باورمندی ، سلب اراده فرهنگی و سیاسی جامعه بوده که در نتيجه یک ملت باورمند و دارای آرمان به بی آرمان و منفعل تبدیل شده و بهدست خود، الگوهای رفتاری خود را در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با چالش روبرو میکند.
امروزه جنگ نرم، اثرگذارترین، کارآمدترین، کم هزینه ترین و در عین حال، خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع تهدید بر ضد امنیت ملی کشور ها تلقی میشود؛ چون میتواند با کمترین هزینه بدون لشکرکشی به هدف برسید. ابعاد این جنگ و تهدید گسترده تر و ویران گرتر از جنگ گرم است؛ زیرا دین، فکر و آرمان ملتها را آماج تهاجم خود قرار میدهد.
از اینکه در جنگ سرد خشونتی اعمال نمیشود، وقوع آن برای مردم نامحسوس است، شهروندان عادی متوجه حجم سنگین آن بر فضای روحی و روانی خود نمیشوند و با خواست و اراده خود و با قبول هزینه در معرض حمله قرار می گیرند، به همین ملحوظ میزان تخریب آن بیشتر میباشد.
اولین جنگ سردی که پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) میان دو ابر قدرت (آمریکا و شوروی) بنابر اختلاف نظر در خصوص چگونهگی ادارۀ دنیا و تلاشهای آمریکا برای محدود ساختن نفوذ کمونیزم و اتحاد جماهیر شوروی در سایر کشورهای جهان در عرصه های مختلف آغاز شد، تا هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ دوام یافت. در این جنګ از تاکتیکهای ګوناګونی استفاده شد که مهمترین آن قرار ذیل میباشد:
1. بخشی از اطلاعات واقعی حذف شده و اطلاعات ناقص به مخاطب ارائه میشود؛
2. جزئیات اطلاعات حذف شده و با تمرکز به کلیات در مورد بزرگ نمایی میشود؛
3. اطلاعات و اخبار با تأخیر به مخاطب ارائه میشود؛
4. موفقیتها و توانمندیهای طرف مقابل (گروه هدف) کوچک و کم اهمیت شمرده میشود؛
5. برای اینکه مخاطب به اطلاعات صحیح و کامل دسترسی نداشته باشد، معلومات به صورت پراگنده ارائه میشود؛
6. در مواردیکه مردم در رابطه به موضوع اطلاع کامل نداشته باشند، پخش شایعهها برای سردر گمی مخاطبان؛
7. ارائه اطلاعات غیر واقعی و دروغ پراګنی برای کتمان نکات ضعیف؛
8. اطلاعات واقعی وارونه منعکس میشود؛
9. مخاطبین دسته بندی شده و انسجام جامعه هدف را ازهم میپاشد؛
10. با وارد کردن اتهام حیثیت مسوولین در میان مردم تخریب میشود؛
11. توزیع اطلاعات بدون مشخص بودن زمان و مکان وقایعی آن؛ و
12. به نحوی گروه مورد هدف از دسترسی به اطلاعات محروم میشود.
در اینگونه جنگ از ابرازهای چون رسانهها (رادیو، تلویزیون و مطبوعات)، هنرها ( سینما، تئاتر، نقاشی و گرافیک ) و انواع سازمانها، نهادها و شبکههای مردمی استفاده میشود و گروه های مختلفی از جمله جوانان، سیاست مداران، نخبگان، احزاب و قشرهای مردم را هدف قرار میدهد.
رسانهها با داشتن ويژهګی سرگرمی و تفریحی، آگاهیدهی، ارتباط اجتماعی و هویت شناسی، بهترین و مؤثرترین نقشی در راستای جنګ سرد ايفاء نموده است، بناءْ قدرتهای استعماری بهخصوص بلاک غربی به سرکردهګی امریکا بهمنظور توسعه قلمروی حاکمیت خود و تسلط بر منافع مادی و معنوی سایر کشورها در راستای جنګ سرد بیشتر از رسانهها استفاده نموده و در این راستای سرمایهګذاری زیادی نموده است. مراکز رسانههای استکبار که با مدرنترین فناوری جهانی مجهزند، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرتها علیه ملتها و دولتهای مستقل هستند و از سوی هم وسیلهیی برای کنترول افکار عامه، کتمان کاستیها، جهتدهی و هدایت ملتها بهخصوص زنان، جوانان و نوجوانان در سراسر جهان محسوب میشود.
بناءً ګفته میتوانیم که فرماندهان و سربازان جنگ رسانهیی، استراتژیستهای عملیات روانی، متخصصان تبلیغاتی و کارگزاران رسانهیی بینالمللی، سربازان آن نیز نویسندهگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، پرودیسران خبری و مطبوعاتی، کارگردانان و عکاسان رسانهها و سلاح و تجهیزات شان، رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، خبرگزاریها، کمرهها، کاغذ و قلم و دستگاههای چاپ و نشر میباشد.
رسانههای جهانی امروز نقش و جایگاه بیسابقهيی در کنترول و هدایت افکار عمومی یافتهاند. آنچه عموماً در رسانههای غربی میبینیم، مناظری مجازیاست که گاه با دنیای واقعیت به کلی متفاوت میباشد. در کشوری مانند امریکا، رسانههای خبری تحت نفوذ و مالکیت شرکتهای غولپیکر اقتصادی در انتقال و تفسیر اخبار، عمدتاً منعکسکننده ایدئولوژی طبقه حاکم جامعه خوانده میشود.
جنګ سرد با وارد شدن پديدهیی بهنام انترنيت د اواخر دهه ۱۹۶۰ و ماهواره در سال ۱۹۸۰ در حوزههای رسانهیی که تحول بزرګی را در عرصه اطلاع رسانی بهوجود آورد، اهمیت بیشتری پیدا نموده است و کشورهای غربی با استفاده از این ابزار در عرصه ترویج افکار استکباری خود و تحت تأثير قراردادن کشورهای مورد هدف بهدست آوردهای زیادی نائل شده است.
با وجودیکه اولین جنګ سرد میان دو ابرقدرت جهانی ( امریکا و اتحاد جماهیر شوری سابق) آغاز شده بود اما پس از فروپاشی جماهیر شوروی و یک قطبی شدن جهان به سرکردهګی ایالات متحده، بیشترین توجه این جنګ متوجه کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان مقیم کشورهای غربی بوده و تلاش دارند تا با استفاده از این ابزار دین مبارک اسلام را بهګونه خشن برای ملتّهای معرفی نموده تا از این یک سو از ایجاد نظامهای اسلامی در جلوګیری نموده و از سوی هم سدی را در برابر رشد این دین در حال ګسترش در سراسر دنیا ایجاد کند.
سازمان اطلاعاتی ایالات متحده امریکا ( CIA) در چارچوب عمليات جنگ سرد فرهنگي شبكه مطبوعاتي جهانشمولي ايجاد كرده كه از امريکا ګرفته تا اروپا، افريقا، اسيا، استراليا و انترکتیکا گسترش یافته و در تمام اين دوران مطبوعات روشنفكري متنفذی مانند پارتيزان ريويو، كنيان ريويو، نيوليدر، انكاونتر، درمونات، پرووه، تمپو پرزنته، كوادرانت و … از سازمان سی آی ای كمكهاي مالي مستقيم يا غيرمستقيم دريافت مینمایند.
در شرایط فعلی دولتها، نهادهای سیاسی و اجتماعی، سازمانهای فرهنگی و افراد پرنفوذ تلاش دارند که از این ابزار مهم، در راستای فعالیتهای فکری و سیاسی شان در جامعه استفاده کنند؛ تا جاییکه رسانههای قدیم و جدید به حیث ابزار تبلیغاتی و ایدئولوژیک آنان استفاده میشود.