
وحید مژده، پژوهشگری که پابند ارزشهاست!
وحید مژده در رسانههای افغانستان از چندین دهه بدینسو نامه شناخته شدهای است. آقای مژده فرزند شخصیت روشنفکر کشور، مرحوم عبدالحکیم مژده است. مژده فارغالتحصیل دانشکدهای اقتصاد دانشگاه کابل میباشد. اما برخلاف رشتهاش زندگی بعدی ایشان طوری ورق خرده است که با ادب آغاز شده و با سیاست ادامه یافته است.
آقای مژده در دوران اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر پیشین شوروی، به صفِ مجاهدین پیوست.
در حزب اسلامی آقای حکمتیار به حیث مسئول فرهنگی ایفای وظیفه میکرد. پس از پیروزی مجاهدین و زمانیکه آتش جنگ داخلی میان مجاهدین شعلهور گشت، اقای مژده گوشهنشینی اختیار کرد و از منتقدان سرسخت جنگهای تنظیمی میان مجاهدین بود. پس از پیروزی طالبان، مژده در حکومت طالبان رئیس کمیتهای سیاسی وزارت امور خارجه شد. زمانیکه رویدادهای یازده سپتامبر رخ داد و ناتو بهرهبر آمریکا بر افغانستان یورش برد و حکومت طالبان را به شکست مواجه ساخت، اقای مژده به فعالیتهای شخصی روآورد.
تحلیلگر مسایل سیاسی
مژده در مدت زمانِ بیشتر از یک دهه پسین بهحیث پژوهشگر ویژهای مسایل سیاسی با دید متفاوت به رویدادها تبارز کرد. تحلیلهای آقای مژده به ویژه پیرامون مسایل طالبان، گفتوگوهای صلح و در یک دید کلان مسایل جهانِ اسلام، اسلام سیاسی، اسلام و غرب و غیره…حیثیت منبع و مرجع را بهخود گرفت. نظریات آقای مژده درین مسایل از رسانههای محلی تا مطبوعات بینالمللی جلب توجه کرد. از ویژگیهای تحلیل و پژوهش آقای مژده مطالعه گسترده، دید وسیع، واقعبینی و روابط نزدیک با جهتهای مطرح سیاست افغانستان شمرده میشود. آقای مژده پس از گشایش دفتر طالبان در قطر چند ماهی قبل، نخستین تحلیلگری بود که از مواصلت نمایندههای طالبان به دوحه، پایتخت قطر به رسانهها خبر داد، چیزیکه حتا برای رسانههای داخلی ما قابلِ باور نبود. تحلیلهای آقای مژده از یکسو با مطالعه دقیق و عمیق آمیخته با روابط با طرفهای مخالف حکومتِ افغانستان در میانِ تحلیلگران افغانستان حرف آخر را میزند.
مسلک ژورنالیسم و تحلیل کار سادهای نیست که انسان بتواند از راه دور با گمانهزنیها و خیالات در مورد سناریوی جاری چیزی بگوید. انسان تحلیلگر باید با شنوندگان و بینندگانش مسئولانه برخورد کند، اگر در مسایلی نظری ندارد، آزادانه ابراز نماید و اگر نظری ندارد، نمیتواند هرچه بگوید، خوب است سکوت کند. اما متأسفانه در افغانستان مسأله طوریست که هرکی هرچی گفت بنام تحلیل به خورد مردم داده میشود. تلویزیونهای افغانستان اکثراً از سوی جهتهای خاص تمویل میشوند، اینها مسئول اند که مطابق میلِ طرف تمویل کننده تبلیغات کنند و همچنان طبق میل جهتِ خاص تحلیلگر ویژه را فراخوانند. وحید مژده با درکِ عمیق و ژرفی که از رویدادها دارد، همواره واقعبینانه و دقیق حرف زده است. اگر به نظریات آقای مژده ارج گذاشته میشد و حتا اگر سیاستهای حکومت مطابق به تحلیلها و پیشگوییهای آقای مژده عیار میشد، امروز با اینچنین وضعیت دچار نمیبودیم.
مکالمات با طالبان و اتهام “خیانت ملی”
با برگزاری لویه جرگه مشورتی، جبهه وحدت ملی به مخالفت برخاست و وحید مژده از شخصیتهای طراز نخست این جریان به شمار میرود. جبهه وحدمت ملی به سندی دست یافته بود که اکلیل حکیمی، سفیر افغانستان از واشنگتن به آقای کرزی نوشته بود که امریکاییها حاضر به هیچنوع تعهد نیستند و هیچنوع ضمانت نمیکنند. وقتی این سند از طرف جبهه وحدت ملی افشا شد، سپنتا در پارلمان به وکلا ابراز داشت که آن سند “جعلی” است. اما در جریان جرگه، زمانیکه سند بهدست اشتراککنندههای جرگه رسید، معلوم شد که سند افشاشده از طرف جبهه واقعیت داشت و سپنتا دروغ گفته بود. سپنتا به این دروغگویی کفایت نکرد و آقای مژده را بخاطر مکالمات تلیفونی شان به “خیانت ملی” متهم کرد. امنیت ملی و رنگین سپنتا دو کار غیرقانونی یکی پی دیگر انجام دادند. نخست، ثبت مکالمات یک شهروند بدون حکم محکمه مطابق قانون اساسی افغانستان غیرقانونی است. دوم، اتهام بستن “خیانت ملی” بدون محاکمه و اثبات جرمی کار دیگری غیر قانونی بود. سپنتا دست کم به دکتورای حقوقاش ارج نگذاشت و بخاطر بازی رسانهیی و تبلیغاتی هیچ خط قرمز ارزشی را مدنظر نگرفت. از جانب دیگر باور مردم به شبکههای موبایل و دستگاه استخباراتی افغانستان سخت ضربه دید. پس ازین از ترسِ کنترول امنیت و شبکههای موبایل کسی حاضر نیست آزادانه صحبت کند.
اهداف حکومت ازین بازی
آنهایی که در رسانهها و سیاست صاحبِ نظر و خرد هستند، بازی رسانهیی سپنتا را به سادگی درک کردهاند. تیم حاکم و سپنتا ازین بازی دو هدف را دنبال میکردند:
یک: جهت دادن افکار عمومی؛
دو: شخصیتکشی آقای مژده.
جهت دادن افکار عمومی
این مکالمات دقیقاً به روز پنجشنبه که مصادف به روز اول جرگه مشورتی بود به نشر رسید. قبل از برگزاری جرگه، همایشی مخالفت با پیمان استراتیژیک با امریکا از طرف جبهه وحدمت ملی راهاندازی شد که تا حدی زیاد افکار عمومی را برخلاف جرگهای کرزی و پیمان استراتیژیک شکل داد. افکار عمومی در افغانستان در حالتِ طبیعی نیز با حضور نیروهای بیگانه مخالف اند. اما وقتی این پیمان از سوی کارشناسان حلاجی شد و تمامی جنبههای منفی اقتصادی، امنیتی و سیاسیاش به مردم رسید، موج مخالفتها دوچند آن شد. تظاهرات در کابل و جلالآباد و مخالفتها در رسانههای اجتماعی تیم حاکم را نگران ساخت. مژده از جمله کارشناسانِ مطرح در رسانهها بود که از مخالفین سرسخت این معامله بود. بنابرین، نشرِ مکالمات آقای مژده از نظر حکومت میتوانست افکار عمومی را مصروف رابطه او با طالبان سازد.
شخصیتکشی مژده
تحلیلها و نظریات آقای مژده در کابل به ویژه در میان قشر تحصیلیافته طرفداران زیادی داشت. آقای مژده برخلاف تحلیلگرانِ(!) “بلیگو” دارای افکار و نظریات خاص و مستقلاش است. او، زمانی با طالبان همکار بود، اما پس از سقوط حکومت طالبان به نام “افغانستان و پنج سال سلطه طالبان” کتابی نوشت و نکات ضعف طالبان را یکایک تجزیه و تحلیل کرد. در کل، اگر یک نگاهی عمومی به نظریات آقای مژده در برحههای مختلفی از زندگی سیاسیاش افکنده شود، خواهیم دید که با هر جناح که بوده تا زمانیکه با ارزشهای آقای مژده متعهد بوده است، همراهی کرده. اما وقتی ارزشها را زیر پا گذاشته اند، مژده با قلم و نیروی ویژه تحلیل و منطقاش، آنها را زیر رگبار انتقادهای تند و تیزی قرار داده است. حمایت مردمی از شخصیتهایی اینچنینی طبیعی میباشد. هدفِ دیگر حکومت با افشای این مکالمات شخصیتکشی آقای مژده بوده تا مخالفان طالبان از حمایت آقای مژده رویگردان شوند. بیخبر ازینکه پس از نشر مکالمات به ویژه در رسانههای اجتماعی و پایگاههای انترنیتی شاهد موجی از حمایت روشنفکران از موقف و تلاشهای آقای مژده بودیم.
حلقات آگاه و ناگاه شکارِ بازی سپنتا شدند!
پس از نشر مکالمان در تلویزیون خاص و رادیو خاص واکنش مردم دوگانه بود؛ یکتعداد مردم آگاه از بازیهای سیاسی و رسانهیی به این مکالمات ارزش قایل نشدند. ایشان که از موقف جبهه وحدت ملی و تحلیلهای آقای مژده آگاه بودند، این سخنان را چیزی خلاف توقع نهپنداشتند. زیرا معلوم بود که جبهه فعالیتهای برای صلح افغانستان دارد و در داخل و خارج از افغانستان به جهتهای درگیر مصروف گفتوگو است. بخش دیگر مردم که یا از مسایل ناآگاه بودند و یا آنهایی بودند که از تبارز سیاسی و رسانهیی آقای مژده احساس خطر میکردند، این مسأله را شانسی خوبی برای تبلیغات و شخصیتکشی آقای مژده تلقی کردند. اینها از هیچ تلاشی فروگذاشت نکردند. در مجموع واکنشهای نویسندهها و اهلقلم در رسانههای اجتماعی چیزی نبود که سپنتا میل داشت. فعالان در رسانههای اجتماعی و پایگاههای مختلف انترنتی به دفاع از مژده برخاستند و مژده از یک تحلیلگر به یک مبارز و فعال سیاسی ملی تبارز کرد. حمایتهای اهل قلم در دنیای مجازی فیسبوک و انترنت نشانگر این حقیقت است. کوتاهسخن اینکه نتیجه نشر این مکالمات کاملاً برخلاف توقعات تیم سپنتا بوده.
ذاکر جلالی