
سفارت امریکا در افغانستان: نهاد دیپلوماتیک یا لانۀ جاسوسی و تفرقه افگنی
مصدق سهاک
بنا بر شواهد تاریخی، ارسال سفرا از جانب دولتها و قدرتها، از قدامت زیادی برخوردار است. اولین سفارت دایمی را ریشلیو، صدراعظم لوئی سیزدهم فرانسه، در اواسط قرن هفدهم (1640 میلادی) ایجاد نمود، که بعدها سایر دول اروپایی نیز از این قاعده پیروی نمودند. بنابراین، میتوان نخستین سفارتخانه دایمی در عرف بینالمللی را از این تاریخ به ثبت رساند. سفارت در عرف کنونی بینالمللی به نمایندگی عالی سیاسی کشوری، در کشور دیگر و به محل اقامت رسمی و دفاتر سفیر آن کشور اطلاق میگردد.
اما بعدها قدرتهای بزرگ به این عرف بینالمللی که خود ابتداع آن بودند، پایبندی نکرده، بلکه محل سفارتخانهها را به عنوان مراکز جاسوسی و بدست آوردن اهداف نامشروع جهت تسلط بر کشورهای میزبان مبدل ساختند.
این مسئله را میتوان در مداخلات سفارتخانههای انگلیس و فرانسه در قرن نوزدهم و بیستم میلادی، و در مداخلات امریکا در امور سیاسی کشورها در قرن بیست و یکم عملاً مشاهده نمود. چنانچه، در اوایل قرن بیستم میلادی، دولت انگلیس، با ارسال سفرا و دیپلوماتان از جمله لورنس، مشهور به لورنس عرب به دامان شریف حسین، والی دولت عثمانی در حجاز، وی را تشویش به بغاوت علیه نیروهای دولت عثمانی نمود. پیامد این دخالت دیپلوماتیک و تجسسی کشورها به ویژه انگلیس، پیمان سایکس-پیکو (1916) را در پی داشت، که مبنی بر این پیمان، نقشه شرق میانه دستخوش تغییر گردید و سرزمینهای عربی و شرق میانه، میان انگلیس و فرانسه تقسیم گردید که تا امروز این نقشه منحیث یک غده سرطانی شرق میانه را ناامن ساخته است. همچنان، نقش سفارتخانههای امریکا در اوایل قرن بیست و یکم(2001) در افغانستان، و )2003( در عراق را میتوان در برهم زدن نظم و نظام در این سرزمینها و افزون برین، گسترش نفاق و تفرقه افگنی میان اقوام و مذاهب مختلف اما مسلمان این مناطق توسط مراکز جاسوسی تحت عنوان سفارتخانهها و یا محلات دیپلماتیک به خوبی مشاهده نمود.
بسیاریها دیدگاه سطحی نسبت به سفارتخانههای دولتهای غربی و سایر قدرتها دارند، گویا اینکه، این سفارتخانهها محل تأمین ارتباطات دیپلوماتیک میان کشورها می باشند و بس، که دارای ساختمان ساده بوده و در آن دیپلوماتان زیست دارند؛ در حالیکه اکثر کسانی که بنام دپیلومات حضور دارند؛ دیپلوماتها نه، بلکه جاسوسانی ماهری اند که برای جمع آوری اطلاعات، تجسس، ضربه زدن کشورهای میزبان، اعمال نفوذ سیاسی، گسترش ارزشهای غربی و تفرقه افگنی میان مسلمانان به نفع کشورهای خویش فعالیت دارند.
- سفارتخانههای امریکا در جهان
امروزه امریکا به عنوان بزرگترین قدرت سیاسی و نظامی جهان، در چارچوب فعالیتهای دیپلوماتیک و سیاسی ظاهراً با شعارهای دموکراسی و آزادی برای ملتها، کمکهای اقتصادی، حل منازعات سیاسی در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نموده و سفارتخانههایش در حقیقت محل جاسوسی، تفرقه افگنی و دسیسه چینی میان ملتها میباشد.
البته، این تنها ادعای نویسنده نیست، بلکه تعدادی از محققین امریکایی واضحاً از این موضوع پرده برداشتهاند. چنانچه، مجله امریکایی فارین پالیسی از قول «ماتیو اید» نویسنده امریکایی، افشا کرده است که آژانس امنیت ملی امریکا و سازمان استخباراتی امریکا (سیا)، یک سازمان مشترک، به نام «سازمان گردآوری اخبار ویژه» دارند که به آنها اجازه میدهد حریم خصوصی را نقض نموده و با ابزارهای جاسوسی خود وارد کمپیوترهای شخصی افراد شده تا ارتباطات شخصی آنها را در زمان مناسب شنود و رصد نمایند. مطابق آنچه در فارین پالیسی آمده، این سازمان مشترک، 65 قرارگاه ویژه شنود در داخل سفارتخانهها و کنسولگریهای امریکا در سراسر جهان دارد و در طول 24 ساعت در شبانه روز بر ترافیک تمامی ارتباطات الکترونیک، در شعاع صد مایلی محل سفارتخانه نظارت میکند.
چنانچه، ماجرای شنود تماسهای تلیفونی در این میان ابعاد گستردهتری یافته است. در پایان سال 2013 میلادی معلوم شد که انگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز در فهرست برنامۀ شنود مخفیانۀ ادارۀ استخبارات امریکا قرار دارد. براساس گزارش مجلۀ خبری آلمانی “شپیگل”، مکالمات تلیفونی مرکل از سال 2002 میلادی به این طرف شنود میشده است، آنهم گویا مستقیماً از مقر سفارت ایالات متحدۀ امریکا در برلین که در نزدیکی ساختمان صدرات آلمان قرار دارد. گفته میشود که بر بام ساختمان این سفارت دستگاههای نصب شده که با آن مکالمات تلیفونی انگلا مرکل، سیاستمداران نخبه آلمانی، خبرنگاران و نمایندگان برجستۀ اقتصادی این کشور شنود میشد.
درکناراین، چندی قبل، سیستمی در سفارت امریکا در کشورهای اسکاندیناوی (ناروی، دنمارک و سویدن) کشف گردید که «سامانه تحلیل مدیریت بحران امنیتی» نام دارد و به صورت مختصر (SIMAS) خوانده میشود. توسط این سیستم، یک سلسله فعالیتهای شنود و استراق سمع و کنترول نامحسوس توسط سفارت امریکا از شهروندان این کشورها صورت میگرفت. البته این سیستم تنها محدود به کشورهای منطقه اسکاندیناوی نیست؛ بلکه امریکا در هر کشوری که سفارت دارد، از شهروندان این کشورها جاسوسی نموده، مکالمات تلیفونی شان را شنود و فعالیتها و نقل و انتقالات الکترونیک را کنترول میکند. حتی شهروندان امریکایی که خارج از امریکا زندگی میکنند نیز هدف این فعالیتهای جاسوسی و شنود و استراق سمع قرار دارند.
ناگفته نباید گذاشت، مأموران سازمان سیا در كشورهای خارجی معمولاً در پوشش دیپلماتیك و یا نمایندۀ وزارت خارجه امریکا فعالیت دارند. آنها مسؤولیت نفوذ در احزاب سیاسی، وسایل ارتباط جمعی، مراكز اداری، سیاسی و نظامی را عهده دار هستند، و ماموران سازمان سیا سعی میكنند در اردو، پولیس و استخبارات این كشورها نفوذ كنند. چنانچه، سفیران امریكا در خارج از كشور بشکل رسمی ماموران سازمان استخباراتی سیا نیستند، اما هرگاه كشوری از نظر اوضاع سیاسی یا اقتصادی رو به وخامت بگراید، امریكا ماموران ورزیدۀ سیا را جایگزین سفیران میكند تا بتواند از هر موقعیتی به نفع سیاستهای خود سود بجوید. طوریکه «ویلیام كیسی» رئیس سازمان سیا در زمان جیمی کارتر گفته بود: «سازمان سیا در تمامی كشورهایی كه برای امریكا اهمیت حیاتی داشته باشد، فعالیتهای جاسوسی شدیدی را به منظور ارزیابی میزان ثبات سیاسی و اقتصادی این كشورها اعمال میكند».
امریکا بعضی اوقات سفارتخانههای سایر کشورها را نیز ابزاری برای فعالیتهای جاسوسی خود قرار میدهد؛ طوریکه چند سال قبل، سفارت استرالیا را در چین مرکز فعالیتهای استخباراتی خویش قرار داده بود، که با افشای آن روابط چین و امریکا روبه وخامت گرائید.
- سفارت امریکا در افغانستان:
نخستین دفتر نمایندگی سیاسی امریکا در افغانستان در سال 1940 میلادی در کابل تأسیس شد. در ابتدا نقش سفارت امریکا بنابر نفوذ سیاسی و نظامی انگلیس و بعدها اتحاد جماهیر شوروی سابق کمرنگ بود. طوریکه در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی در زمان حاکمیت روسها در افغانستان، سفیر امریکا در کابل به شکل مرموزی به قتل رسید. اما نقش سفارت امریکا بالخصوص بعد از سال 2001 میلادی در افغانستان برجسته گردید، و سفارت امریکا بجای ارگ در کابل تصمیم گیرنده اصلی در امور خارجی و حتی داخلی افغانستان بحساب میرفت. زمانیکه زلمی خلیلزاد، سفیر امریکا در افغانستان بود هیچ فیصله مهمی در افغانستان بدون موافقت سفارت آن کشور به تصویب نمیرسید. برای شرح این موضوع به کتاب «فرستاده» نوشته زلمی خلیلزاد مراجعه شود. البته این وضعیت کماکان تا به حال نیز ادامه دارد، و سفیر امریکا در افغانستان دارای اختیارات گسترده در تصمیمگیریها مهم سیاسی افغانستان میباشد.
همچنان، سفارت امریکا مقیم کابل به فعالیتهای گوناگونی بخاطر مستحکم ساختن پایههای سیاسی و نظامی امریکا در افغانستان و حتی فراتر از آن در منطقه دست میزند. زیر نظر داشتن دقیق پاکستان به عنوان یک کشور مجهز با بمب اتمی، نظارت نزدیک آسیای میانه و نزدیک شدن به «حیات خلوت» روسیه و بررسی تحولات آسیا- پاسفیک از مهمترینِ این اهداف میباشد.
سفارت امریکا برای کنترول فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان، رسانههای مختلفی را تمویل میکند تا مطابق به پالیسی سفارت امریکا نشرات نمایند. حتی یک تیمی از کارشناسان امریکایی در این شبکهها وجود دارند تا این شبکهها را در تهیه برنامهها و نشرات شان مشوره و همکاری کنند.
علاوه برآن، ادارۀ انکشافی ایالات متحده امریکا “USAID” که زیر نظارت مستقیم سفارت امریکا فعالیت دارد، مبلغ166 میلیون دالر را برای رشد مطبوعات افغانستان تخصیص داده تا مطابق به اهداف امریکا در منطقه به پخش و نشر بپردازند. هدف این برنامهها توسعه و ترویج ارزشهای دموکراسی و حقوق بشری، تشویق جامعه مدنی، نهادینه سازی مفکوره سیکولاریستی (جدایی دین از زندگی)، زدودن مفکورههای ضد غربی، فضا ساختن مفکورههای حساسیت برانگیز قومی، زبانی و سمتی میباشد.
البته سفارت امریکا یک تیمی از کارشناسان سیاسی نیز دارد که بصورت منظم در رسانهها بنام تحلیلگر و کارشناس ظاهر شده و تحلیلها و حرفهایی سفارت امریکا را به عنوان تحلیل اوضاع برای مردم بیان میدارند. چنانچه، این گروه کارشناسان قبل از امضای پیمان امنیتی دو جانبه میان امریکا و افغانستان عواقب ناگوار به امضاء نرسیدن این پیمان را بیان میداشتند و به امضاء رسیدن آن را مایه خیر، صلح، پیشرفت اقتصادی و ثبات سیاسی عنوان میکردند. ولی بعد از اینکه پیمان امنیتی با سفیر امریکا در کابل به امضاء رسید، ناامنی اوج گرفته و بینظمیهای سیاسی و نظامی در افغانستان نیز افزایش یافته است.
در کنار این، سفارت امریکا شخصیتهای بانفوذ دینی، قومی و سیاسی ضد امریکایی را توسط همین رسانهها، ترور شخصیت مینمایند. افزون برین، سفارت امریکا تیمی را در شبکههای اجتماعی فیسبوک و تویتر تمویل میکند تا اهداف ذکر شدۀ بالا را به پیش ببرند.
سفارت امریکا برنامه چند صد میلیون دالری گمراه سازی زنان افغان را تحت نام برنامه «پروموت» نیز به پیش میبرد. در این برنامه، زنان و دختران را تشویق میکنند تا ارزشهای اسلامی و افغانی را پشت پا زده و مطابق به ارزشهای غربی زندگی کنند. طی این برنامه، دختران جوان در نمایشگاهها، کنسرتها، رسانهها و مجتمعهای جامعه مدنی با لباسهای نامناسب ظاهر میشوند که ستاره افغان یکی از همچو برنامههای ترویج فحشا و فساد میباشد. یکی از پالیسیها این برنامه، تطبیق برنامه جندر در پروژههای انکشافی و ادارات دولت افغانستان است تا اختلاط مرد و زن را در این ادارات عادی سازند.
ناگفته نباید گذاشت، امریکا به کمک سفارت اش در افغانستان فضای آشفتهی را در جریان انتخابات سال 1393 بمیان آورد و در نهایت دولت دُو سره وحدت ملی بدستان ناپاک جانکری، وزیر خارجه امریکا، با تقسیم مساویانه قدرت اساس گذاشته شد. البته، موافقتنامه ننگین امنیتی امریکا و افغانستان نیز با سفیر امریکا در افغانستان به امضاء رسید که افغانستان را تحت اسارت دایمی این کشور قرار داد و متن این موافقتنامه در سفارت امریکا تهیه شده بود.
در پایان، آنچه برای مردم شریف افغانستان مهم و ارزنده است اینکه ما باید واقعیت اصلی و پشت پردهای سفارت امریکا و سفارت سایر کشورهای غربی و قدرتمند را در افغانستان بشناسیم که این سفارتخانهها در حقیقت مراکز بزرگ جاسوسی برای جمع آوری اطلاعات محرمانه، اماکن ترویج و گسترش ارزشهای سیکولاریستی(غربی) و اعمال نفوذ سیاسی و نظامی اند که فعالیت آنها جز ضربه زدن بر پیکر مردم مسلمان افغانستان و افزایش بیثباتی سیاسی سودی دیگر ندارد.
از اینرو، ما باید بسیار هوشیار و بیدار باشیم تا اهداف، فعالیتها و سیاستهای شوم این سفارتخانهها را برای بمیان آوردن نفاق و تفرقه افگنی خنثی سازیم. زیرا این سفارتخانهها با اسالیب و شیوههای مختلف و بصورت مستمر و دوامدار سعی میکنند تا مردم افغانستان در خواب غفلت باقی مانده، جوانان ما غرق فساد و فحشا شده، سیاستمداران و رهبران ما را درگیر تفرقه های قومی و سیاسی نموده، و در نهایت مردم و سرزمین ما چوب سوخت و میدان جنگ استخباراتی امریکا برای رسیدن به اهداف منطقوی و فرا منطقوی گردد.