
امتداد فکر استشراقی این بار در صدد گشودن جبهه جدید علیه سنت نبوی در افغانستان است
دوکتور فضل الهادي وزين
چند روز پيش در فيسبوك متن اطلاعیه گونه ی را خواندم که نویسنده آن از عزم خود درباره نقد صحیح البخاری- در چار چوب برنامه های یک نهادی که ظاهرا به قضایای فکری می پردازد – خبر داده است و به تعبیر خود آنچه را که روایت زدگی خوانده از آفت های فکری دانسته است!
در ارتباط با این موضوع عجالتا ذکر چند مورد را لازم می دانم:
۱- به اجماع علمای اهل سنت و جماعت صحیح البخاری موثق ترین کتاب بعد از قرآن کریم است و مقوله مشهور: “صحیح البخاری أصح كتاب بعد كتاب الله ” كه طرف قبول امت اسلامى قرار دارد منعکس کننده همین اجماع امت است.
۲- احادیث صحیح البخاری بر اساس اصول و ضوابط علم مصطلح الحدیث هم از نظر سند و هم از نظر متن همه صحیح اند و کوشش برای نقد و بر رسی آنها تحصیل حاصل و کار بیهوده و لاطائل بشمار می رود.
۳- نقد احادیث علم بزرگ و دقیق است و تصحیح و تضعیف احادیث نه تنها به تخصص، بلکه به تخصص دقیق نیاز دارد وکار هر کسی که شهادت نامه کدام مدرسه و یا سند لیسانس شرعیات را داشته باشد نیست.
۴- اگر مقصود از روایت زدگی تحذیر از احادیث و روایات ضعیف و ساختگی و به اصطلاح محدثین احادیث موضوعی باشد خوب؛ اما اگر مقصد از آن
زیر سوال بردن مطلق روایت باشد هدف نادرست، غیر علمی و مخالف با نصوص و روح اسلام است.
زیرا روایت وسیله مهم انتقال نصوص دینی مانند قرآن و سنت از پیامبر اکرم و صحابه به نسل های بعدی است.
زیر سوال بردن روایت و بی اهمیت دانستن روایت به مفهوم مرویات در حقیقت تشکیک در اصالت بنیاد های اسلام یعنی قرآن کریم و سنت نبوی و کوشش مذموم برای بی اعتبار جلوه دادن قرآن و سنت که توسط روایت به ما رسیده است می باشد.
۵- تاختن بر صحیح البخاری و تشکیک در صحت احادیث آن -به صرف نظر از نیت انجام دهندگان این کار- ادامه و تکمیل کار و اهداف خاورشناسان یا مستشرقین یهودی و نصرانی و ملحد است که بی اعتبار جلوه دادن سنت نبوی و تشکیک در احادیث ثابت و بی اهمیت ساختن احادیث شریف بمنظور هدم بنیاد های اسلام یکی از اهداف اساسی آنان در گذشته و حال است.
بطور مثال در گزارش موسسه راند- که تحت عنوان The civil and democratic Islam نشر شده است
فصلى براى بى اعتبار ساختن حديث به عنوان: The war of Hafith” یا جنگ حدیث وجود دارد.
۶ – همانطوری که محمد ارکون در ضمن نظریات الحادی خود بار بار مطرح می کند قدسیت زدایی یکی از شیوه های معروف و مشهور مستشرقین و پیروان فکری آنان در مبارزه با اسلام است.
۷- برگزاری جلسات عمومیت طرف اشخاص غیر متخصص در نقد کتب حدیث برای مخاطبینی که اکثر آن فاقد تحصیل و تخصص در علوم شرعی بویژه د علوم حدیث و دقایق و باریکی های نقد متن و سند اند و از روایت و درایت حدیث چیزی نمی دانند ، یک اشتباه بزرگ علمی است و غیر از ایجاد تشویش و تشکیک و تقویت گرایش های دین گریزانه و دین ستیزانه نتیجه و فایده ی ندارد.
۸- اگر کسی در باره بعض احادیث صحیح البخاری ایراد و اشکالی دارد می تواند موضوع را با متخصصان علوم حدیث و استادان فن به بحث بگیرد و به مناقشه علمی بپردازد اما طرح موضوعاتی که از سطح علمی و سویه جوانان بی خبر از مبادی و الفبای حدیث وسنت غیر از خدمت دانسته یا ندانسته به روند الحاد و بی دینی در سیاق جنگ و تهاجم فکری چیز دیگری بدنبال نخواهد داشت .
۹-توقیت یا زمان برگزاری این جلسه به اصطلاح نقد صحیح البخاری هم در خور توجه و تأمل است كه اگر سوء نیت نگوییم حد اقل بر بی توفیقی و لا مبالاتی شخص و جهت برگزار کننده دلالت می کند، زیرا این کار یک یا دو روز قبل از حلول ماه مبارک رمضان صورت می گیرد.
اگر برگزار کنندگان چنین جلسات چنان که خود ادعا می کنند دغدغه و درد دینداری دارند(؟!!) چرا در چنین وقتی که مسلمانان به استقبال ماه مبارک رمضان می روند دست به کاری می زنند که با روح روزه و رمضان تطابق و همخوانی ندارد.
عرف مسلمانان به این رفته است که در آستانه ماه مبارک صیام و قیام حلقات و جلسات درس تفسیر قرآن و شرح صحیح البخاری برگزار می کنند نه حلقه و جلسه نقد صحیح البخاری!
۱۰- انکار حدیث و تشکیک در سنت نبوی پدیده تازه نیست و سابقه در کار های مستشرقینی چون شاخت، گولد زیهر، مونتمگری وات و پیروان امتداد فکر استشراقی در جهان اسلام اسلام دارد و انگلیس ها بر علاوه قادیانیت و بهائیت فرقه ی را بنام اهل القرآن برهبری یکی از مامورین خود بنام غلام محمد پرویز در شبه قاره هند بوجود آوردند که از اساس منکر حدیث بود .
کتابهای زیادی در رد و نقد منکرین و مشککین حدیث نوشته شده است و به شبهات آنان پاسخ داده شده است.
انکار و تشکیک حدیث در کشور ما سابقه ندارد و تاکنون کسی این گستاخی و جسارت را بطور علنی مرتکب نشده بود.
۱۱- کسی که عزم نقد صحیح البخاری را دارد گفته است که می خواهد تکلیف مسلمانان را با انبوهی از احادیث روشن کند!
از فحوای سخن متکبرانه موصوف فهمیده می شود که جناب شان وارد یک جنگ تمام عیار علیه احادیث از دریچه به اصطلاح نقد صحیح البخاری می شود.
این آقا و امثال شان باید بدانند که این راه نا فرجام را مستشرقان، منکرین حدیث مانند پرویزی ها،ابو ریه و ملحدان معلوم الحالی چون ارکون، ابوزید، شحرور و کسانی ازین قبیل قبلا تجربه کرده اند و کاری در برابر کوه شامخ سنت نبوی از پیش نبرده اند و از میدان حجت و برهان و استدلال فرار کرده اند.
۱۲- امامان بزرگ، فقهای نامور و محدثین عظیمی چون ترمذی؛ ابو داود، ابن ماجه، حاکم نیشاپوری، عبد الله انصاری،ابن منده ، بغوی، ابن تیمیه، نووی، ذهبی،ابن کثیر،ابن القیم، ابن العربی ، ابن حجر، عینی؛ سیوطی، ملا علی قاری،انور شاه کشمیری، البانی، محمد شاکر، ابو غده و دیگران همه در موثق بودن صحیح البخاری اتفاق و اذعان دارند.
استاد شدن در برابر این کوه های شامخ علم حدیث و ادعای بلند بالای نقد صحیح البخاری و بلند پروازی متکبرانه روشن کردن تکلیف با انبوه احادیث یا ناشی از غرور بیجا و گستاخی بزرگ است و یا یک تکلیف و توظیف برای گشودن باب جدیدی در جنگ فکری و اخلاقی علیه اسلام در افغانستان که در هر صورت آغاز گران آن در میدان استدلال و علم لا محال با زنده اند.
دست تان درد نکند استاد معظم شما کوه شامخی هستید و شمشیر برنده در مقابل این ملحدان بی خرد
و بنده فقط به شما و همه دانشمندان اسلامی ایستاده گی در مقابل این ملحدان از درگاه الله متعال خواهانم و اجر و پاداش برای شما نیز از ایزد متعال میخواهم